آبی بیکران

متن مرتبط با «دوستت دارم را من دلاویزترین» در سایت آبی بیکران نوشته شده است

شیرین من تلخی نکن با فرهاد...

  • شیرین من تلخی نکن با عاشق تموم میشن گم میشن این دقایق دنیای ما مال من و تو این نیست رو کوه دیگه فرهاد کوه کنی نیست یه روزی میاد که نمیدونیم کی هستیم یار کی بودیم و عشق کی بودیم و چی هستیم شیرین شیرینم واسه تو شدم یه فرهاد شیرین شیرینم نده زندگیمو بر باد نده زندگیمو بر باد نده زندگیمو بر باد من نمیگم فرهاد کوه کنم من تیشه به کوهها که نمیزنم من عاشق تو بی تو به کوه نمیره وقتی نباشی تو خودش میمیره+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۶ساعت 7:47&nbsp توسط امیر هودانلو   |  Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو نه بر آنی که منم...

  • تو نه چنانی که منم ،من نه چنانم که تویی تو نه بر  آنی که   منم ، من نه بر آنم  که  تویی من همه در حکم توام، تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم ،من کم از آنم که  تویی با همه ای رشک پری، چون سوی من درگذری باش چنین تیز مران ، تا که  بدانم  که  تویی دوش  گذشتی  ز درم  ،بوی  نبردم  ز  تو   من کرد  خبر گوش مرا ، جان و  روانم  که  تویی چون تو مرا گوش کشان بردی از آنجا که منم بر  سر  آن   منظره ها ، هم  بنشانم که  تویی مستم و تو مست ز من، سهو و خطا جست ز من من نرسم  لیک  بدان ، هم برسانم که تویی + نوشته شده در  پنجشنبه دوم دی ۱۳۹۵ساعت 13:12  توسط امیر هودانلو   |  ,آنی,منم ...ادامه مطلب

  • یاد من باشد فردا دم صبح...

  • یاد من باشد فردا دم صبحجور دیگر باشمبد نگویم به هوا، آب ، زمینمهربان باشم، با مردم شهرو فراموش کنم، هر چه گذشتخانه ی دل، بتکانم ازغمو به دستمالی از جنس گذشت ،بزدایم دیگر،تار کدورت، از دلمشت را باز کنم، تا که دستی گرددو به لبخندی خوشدست در دست زمان بگذارمیاد من باشد فردا دم صبحبه نسیم از سر صدق، سلامی بدهمو به انگشت نخی خواهم بستتا فراموش، نگردد فردازندگی شیرین است، زندگی باید کردگرچه دیر است ولیکاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شایدبه سلامت ز سفر برگرددبذر امید بکارم، در دللحظه را در یابممن به بازار محبت بروم فردا صبحمهربانی خودم، عرضه کنمیک بغل عشق از آنجا بخرمیاد من باشد فردا حتمابه سلامی، ,یاد,باشد,فردا,صبح ...ادامه مطلب

  • من ؟ ابعین؟حرم ؟

  • چرا ای تیر برحنجر نشستی؟

  • به نام خدا اگر چه سینه را غم میخراشد مرا با حرمله کاری نباشد اگرچه تا به محشر اشکبارم ولیکن یک سخن با تیر دارم چرا ای تیر برحنجر نشستی؟ بر این بی بال و پر تا پر نشستی ؟ چه میشد مثل گردون گشته بودی ؟ به قلب حرمله بنشسته بودی جوابی داد و بر درد من افزود بگفتا بس که بود نیکو شمایل بریدن دل بود از او مشکل از این رو بود که بر حنجر نشستم بر این بی بال و پر تا پر نشستم ولیکن تا به محشر خونبارم چو بیرون آمدم خون گریه کردم,چرا ای تیر بر حنجر نشستی ...ادامه مطلب

  • دوستت دارم...

  • دوستت دارم های سیزده سالگی راروی بخار شیشه ی کلاس کشیدیمبا یک قلبو حرف اول یک اسمدوستت دارم های بزرگ تر رادر نامه های عاشقانه نوشتیمپنهانشان کردیمهنوز هم یکی از آن نامه ها آنجاستمن از ترس مادرمجوری پنهانش کردم که حتی خودم هم نتوانستم پیدایش کنمدوستت دارم،و در حوالی سی سالگیشاید دیگر قلبی روی بخار شیشه نکشم اماهنوز هم پر از دوستت دارم هستمچند تا از دوستت دارمهایم رابرایت مربای آلبالو درست کرده امچند تا راگرد گرفته ام از اشیابا یکی از آنهاپیرهنت را اتو کرده امو با یکیبا یکی دارماین شعر را برایت می نویسم.,دوستت دارم,دوستت دارم عشقم,دوستت دارم ها,دوستت دارم بی آنکه بخواهمت,دوستت دارم عزیزم,دوستت دارم به زبانهای مختلف,دوستت دارم را من دلاویزترین,دوستت دارم عاشقانه,دوستت دارم عشق من,دوستت دارم شعر ...ادامه مطلب

  • قضاوت ممنوع...

  • ,قضاوت ممنوع,قضاوت زودهنگام ممنوع,قضاوت عجولانه ممنوع,صداقت ممنوع، قضاوت ممنوع ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها